مردي در حالي كه به قصرها و خانه هاي زيبا مينگريست

به دوستش گفت: وقتي اين همه اموال رو تقسيم ميكردن ما

كجا بوديم. دوست او دستش رو گرفت و به بيمارستان برد و گفت:

وقتي اين بيماريها رو تقسيم ميكردن ما كجا بوديم!!!!

خدايا واسه داده ها و نداده هات شكر...

الهی!یک ذهن آرام.....

یک تن سالم......

یک خواب شیرین....

یک خیال راحت...

یک روز قشنگ.....

یک خبر خوش......

یک خوشی از ته دل....

نصیب همه دوستان کن.... آمین

مردي در حالي كه به قصرها و خانه هاي زيبا مينگريست

به دوستش گفت: وقتي اين همه اموال رو تقسيم ميكردن ما

كجا بوديم. دوست او دستش رو گرفت و به بيمارستان برد و گفت:

وقتي اين بيماريها رو تقسيم ميكردن ما كجا بوديم!!!!

خدايا واسه داده ها و نداده هات شكر...

الهی!یک ذهن آرام.....

یک تن سالم......

یک خواب شیرین....

یک خیال راحت...

یک روز قشنگ.....

یک خبر خوش......

یک خوشی از ته دل....

نصیب همه دوستان کن.... آمین

دیدی که چه بی رنگ و ریا بود زمستان ؟
مظلوم ترین فصل خدا بود زمستان
دیدیم فقط سردی او را و ندیدیم
از هر چه دو رنگی است رها بود زمستان
بود هرچه فقط بود سپیدی و سپیدی
اسمی که به او بود سزا بود زمستان
گرمای هر آغوش تب عشق دم گرم
یکبار نگفتند چرا بود زمستان
بی معرفتی بود که هر بار ز ما دید
با این همه باز اهل وفا بود زمستان
غرق گل و بلبل شد اگر فصل بهاران
بوی گل یخ هم به هوا بود زمستان
با برف بپوشاند تن لخت درختان
لبریز و پر از شرم و حیا بود زمستان
در فصل خودش ، شهر خودش ، بود غریبه
مظلوم ترین فصل خدا بود زمستان …


می خواستم زندگی کنم ، راهم را بستند ستایش کردم ، گفتند خرافات است عاشق شدم ، گفتند دروغ است گریستم ، گفتند بهانه است خندیدم ، گفتند دیوانه است دنیا را نگه دارید ، می خواهم پیاده شوم .

( دکتر علی شریعتی )

چهار نفر بودند. اسمشان اینها بود. همه کس، یک کسی، هر کسی، هیچ کسی. کار مهمی در پیش داشتند و همه مطمئن بودند که یک کسی این کار را به انجام می رساند، هرکسی می توانست این کار را بکند ولی هیچ کس اینکار را نکرد. یک کسی عصبانی شد چرا که این کار کار همه کس بود اما هیچ کس متوجه نبود که همه کس این کار را نخواهد کرد. سرانجام داستان این طوری شد هرکسی، یک کسی را سرزنش کرد که چرا هیچ کس کاری را نکرد که همه کس می توانست انجام بدهد!!؟ حالا ما جزء کدامش هستیم؟؟؟

پیشاپیش میلاد امیرمومنان وروز پدر مبارک

پدر عزیزم
از تو آموختم چگونه سبکبال زندگی کنم تا هجرتم نیز سبکبال باشد
این بالهای پرواز قناعت و امید و عشق را تو به من بخشیدی
فدای تو …
زد عشق تو خیمه در دل ما
حل شد زتو جمله مشکل ما
با مهر علی و آل بسرشت
از روز ازل خدا دل ما
ولادت باسعادت مولای عاشقان، امیر مؤمنان، علی علیه السلام وروز پدرمبارک باد.

روز مادر مبارک

با سرعت هر چه تمامتر به روز مادر نزدیك می شویم روزی كه گل ها می شكفند . همان طور كه شكفتن گلها را جشن می گیریم نباید از مهم ترین جشن برای مادرانی كه ما را به دنیا آورده اند را فراموش كنیم . بدون حضور مادرها ما نمی توانستیم پا بر این دنیا نهیم و از نعمت زندگی لذت بریم . این موجودات دوست داشتنی مادران ما هستند و برای 9 ماه ما را در بطن خودشان حمل كرده اند و حتی وقتی هم كه بزرگ می شویم باز هم مراقب ما هستند . برای روز مادر امسال 10 جمله و نقل قول برتر درباره مادر ، فداكاری و دلبستگی هایشان نسبت به فرزندان را مرور می كنیم . 

پیشاپیش میلاد فرخنده و با سعادت اسوه تمام عیار مکارم و قله رفیع فضائل صدیقه کبری ، حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) هفته ی بزرگداشت مقام زن و روز مادر را به همه مادران تبریک و تهنیت میگویم 

10 جمله و نقل قول به مناسبت روز مادر

تولدت مبارک

به بهانه ی روز ۲ و۲۸ فروردین

اگر باران بودم انقدر می باریدم تا غبار غم را از دلت پاک کنم اگر اشک بودم مثل باران بهاری به پایت  می گریستم اگر گل بودم شاخه ای از وجودم را تقدیم وجود عزیزت میکردم اگر عشق بودم آهنگ دوست داشتن را برایت مینواختم ولی افسوس که نه بارانم نه اشک نه گل و نه عشق اما هر چه هستم دوستت دارم .

تولدت مبارک آنت عزیز

سال نو مبارک


http://www.gallery.minafam.com/wp-content/thumbnails/3418.jpg

فلسفه سفره هفت  سین


نوروز بزرگترین جشن ملى ایرانیان سابقه اى هزاران ساله دارد. از گذشته هاى دور آریایى هاى ساکن در فلات ایران روز اول سال و آغاز بهار را به برگزارى مراسم ویژه و توأم با سرور و شادمانى اختصاص مى دادند.

فلسفه سفره هفت  سین

در آیین‌هاى باستانى ایران براى هر جشن «خوانی یا سفره ای » گسترده مى‌شد که داراى انواع خوراکى‌ها بود. سفره نوروزى «هفت سین» نام داشت و مى‌بایست از بقیه سفره ها رنگین تر باشد.

سفره هفت سین مــعــمـولاً چـندســاعــت مانــده به زمان تـــحویل ســـــال نو آمـــاده بود و بر صفحه اى بلندتر از سطح زمین چیده مى شد.  سفره هفت سین نوروزی برپایه عدد مقدس هفت بنا شده بود.

در بسیارى از منابع تاریخى آمده است که «سفره هفت سین»  نخست «سفره هفت شین» بوده و بعدها به این نام تغییر یافته است. 

شمع، شراب ، شیرینى ، شهد (عسل) ، شمشاد، شربت و شقایق یا شاخه نبات، اجزاى تشکیل دهنده سفره هفت شین بودند. برخى دیگر به وجود «هفت چین» در ایران پیش از اسلام اعتقاد دارند. سخنران جامعه زرتشتى در این باره مى گوید: «در زمان هخامنشیان در نوروز به روى هفت ظرف چینى غذا مى‌گذاشتند که به آن هفت چین یا هفت چیدنى مى گفتند.

بعدها در زمان ساسانیان هفت شین رسم متداول مردم ایران شد و شمشاد در کنار بقیه شین هاى نوروزى، به نشانه سبزى و جاودانگى برسر سفره قرارگرفت. بعد از سقوط ساسانیان وقتى که مردم ایران اسلام را پذیرفتند، سعى کردند که سنت‌ها و آیین‌هاى باستانى خود را هم حفظ کنند.

به همین دلیل، چون در دین اسلام «شراب» حرام اعلام شده بود، آنها، خواهر و همزاد شراب را که »سرکه» مى شد انتخاب کردند و اینگونه شین به سین تغییر پیداکرد.»

امروزه سفره هفت سین را روی زمین یا روی میز پهن می کنند و هنگام تحویل سال نو اعضای خانواده دور سفره هفت سین جمع می شوند و برای داشتن سالی پر از شادی و خیرو برکت دعا میکنند.

بعضی سفره هفت سین را در مدت سیزده روز نوروز نگه می‌دارند و در پایان این دوره، در روز سیزده نوروز، سبزه ی سفره  هفت سین را به آب می‌دهند.

هفت جزء سفره هفت سین:

سمنو: نماد زایش و بارورى گیاهان است و از جوانه هاى تازه رسیده گندم تهیه مى شود.

سیب: هم نماد  مهر و مهرورزی.

سنجد: نماد عشق و دلباختگى است و از مقدمات اصلى تولدو زایندگى. عده اى عقیده دارند که بوى برگ و شکوفه درخت سنجد محرک عشق است 

 

سبزه: نماد شادابى و سرسبزى و نشانگر زندگى بشر و پیوند او با طبیعت است.

درگذشته سبزه ها را به تعداد هفت یا دوازده که شمار مقدس برج هاست در قاب هاى گرانبها سبز مى کردند. در دوران باستان درکاخ پادشاهان ۲۰ روز پیش ازنوروز دوازده ستون را از خشت خام برمى آوردند و بر هریک از آنها یکى از غلات را مى کاشتند و خوب روییدن هریک را به فال نیک مى گرفتند و برآن بودند که آن دانه درآن سال پربار خواهدبود. در روز ششم فروردین آنها را مى چیدند و به نشانه برکت و بارورى در تالارها پخش مى کردند.

سماق و سیر :نماد چاشنى و محرک شادى در زندگى به شمار مى روند. اما غیر از این گیاهان و میوه هاى سفره نشین، خوان نوروزى اجزاى دیگرى هم داشته است: دراین میان « تخم مرغ» نماد زایش و آفرینش است و نشانه اى از نطفه و نژاد. «آینه» نماد روشنایى است و حتماً باید در بالاى سفره جاى بگیرد. «آب و ماهى» نشانه برکت در زندگى هستند. ماهى به عنوان نشانه اسفندماه بر سفره گذاشته مى شود.

سکه: که نمادى از خیر و برکت و درآمد است 

شاخه هاى سرو، دانه هاى انار، گل بیدمشک، شیر نارنج، نان و پنیر، شمعدان و... را هم مى توان جزو اجزاى دیگر سفره هفت سین دانست.

«کتاب مقدس» هم یکى از پایه هاى اصلى سفره هفت سین است و براساس آن هرخانواده اى به تناسب مذهب خود، کتاب مقدسى را که قبول دارد بر سفره مى گذارد.

چنانچه مسلمانان قرآن، زرتشتیان اوستا و کلیمیان تورات را بر بالاى سفره‌هایشان جاى مى‌دهند.

بر سر سفره هفت سین زرتشتیان درکنار اسپند و سنجد، « آویشن» هم دیده مى شود که به گفته موبد فیروزگرى خاصیت ضدعفونى کننده و دارویى دارد و به نیت سلامتى و بیشتر به حالت تبریک بر سر سفره هفت سین گذاشته مى شود.

 


روز ولنتاین

تنها مدت کمی به اواخر بهمن ماه و اواسط ماه فوریه باقی مانده که روز عشق فرنگی (ولنتاین) و روز عشق ایران باستان (سپندارمذگان) یا همان ولنتاین ایرانی به فاصله ی چهار روز از هم قرار دارند یعنی ۲۵ بهمن ماه (ولنتاین) و ۲۹ بهمن ماه (سپندارمذگان) !

چند سالی است که ۲۵ بهمن (۱۴ فوریه) روز ولنتاین و خرید گل و عروسک، شکلات و … در کشورمان باب شده است. اکثر جوان ها بدون اطلاع از اینکه اصلا این ولنتاین خوردنی یا پوشیدنی است، فقط می دانند که در روز ولنتاین باید برای کسانی که دوست دارند هدیه بخرند...

 

 

 

تاریخچه روز ولنتاین:

روز ولنتاین-تاریخچه کامل و دقیق ولنتاین در دست نیست و آنچه از پیشینه روز ولنتاین می‌‌دانیم با افسانه درآمیخته است. امروزه کلیسای کاتولیک به این نتیجه رسیده است که حداقل سه قدیس وجود داشته‌اند که همگی به شهادت رسیده اند، به همین دلیل چندین افسانه سعی در بازگوئی تاریخچه  آئین ولنتاین دارند.

 

 

روز ولنتاین-در صده سوم میلادی که مطابق می‌شود با اوایل شاهنشاهی ساسانی در ایران، در روم باستان فرمانروایی بوده‌است بنام کلودیوس دوم. کلودیوس عقاید عجیبی داشته‌است از جمله اینکه مردان مجرد نسبت به آنانی که همسر و فرزند دارند سربازان جنگجوتر و بهتری هستند. از این رو ازدواج را برای سربازان امپراتوری روم قدغن می‌کند. کلودیوس به قدری بی‌رحم وفرمانش به اندازه‌ای قاطع بود که هیچ کس جرات کمک به ازدواج سربازان را نداشت. اما کشیشی به نام والنتاین (والنتیوس)، مخفیانه عقد سربازان رومی را با دختران محبوبشان جاری می‌کرد. کلودیوس دوم از این جریان خبردار می‌شود و دستور می‌دهد که والنتاین را به زندان بیندازند. والنتاین در زندان عاشق دختر زندانبان می‌شود. با توجه به آنچه که در افسانه آمده کشیش ولنتاین برای او نامه‍ایی نوشته و آنها را با نوشتن «از طرف ولنتاین تو» (From Your Valentine) امضاء کرده است، اصطلاحی که تا به امروز مورد استفاده قرار گرفته و به وفور بر روی کارتهای ولنتاین مشاهده می‌‌شود. سرانجام کشیش به جرم جاری کردن عقد عشاق بر خلاف قانون کلودیوس دوم اعدام می‌شود. بنابراین او را به عنوان فدایی و شهید راه عشق می‌دانند و از آن زمان ولنتاین تبدیل به نمادی برای عشق شده است.

 

 

 

 

هدیه روز ولنتاین :

در کشورهای اروپایی و امریکائی دادن شکلات به عنوان هدیه روز ولنتاین از شهرت خاصی برخوردار است. تزئین شکلات و پختن انواع ان نیز از آداب  روز ولنتاین به شمار می‌رود. از نظر علمی هم ثابت شده‌است که خوردن شکلات دات یا همان سیاه میزان عشق را در انسان بالا می‌برد البته نه مصرف بی رویه ان.

 

تاریخچه سپندارمذگان:(ولنتاین ایرانی)

ولنتاین ایرانی :در ایران باستان، نه چون رومیان از سه قرن پس از میلاد، که از بیست قرن پیش از میلاد، روزی موسوم به روز عشق بوده‌است. در تقویم ایرانی دقیقا مصادف است با ۵ اسفند که در گاهشماری کنونی برابر است با ۲۹ بهمن، یعنی تنها 4 روز پس از روز ولنتاین. این روز سپندارمذگان یا «اسفندارمذگان» نام داشته‌است.

 ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه آورده‌ است که ایرانیان باستان این روز را روز بزرگداشت زن و زمین می‌دانسته اند. فلسفه بزرگداشت این روز به عنوان “روز عشق” به این صورت بوده است که در ایران باستان هر ماه را سی روز حساب می کردند و علاوه بر اینکه ماه ها اسم داشتند، هر یک از روزهای ماه نیز یک نام داشتند. بعنوان مثال روز اول “روز اورمزد”، روز دوم، روز بهمن معنی “سلامت، اندیشه” که نخستین صفت خداوند است، روز سوم اردیبهشت یعنی “بهترین راستی و پاکی” که باز از صفات خداوند است، روز چهارم شهریور یعنی “شاهی و فرمانروایی آرمانی” که خاص خداوند است و روز پنجم “سپندار مذ” بوده است. سپندار مذ لقب ملی زمین است. یعنی گستراننده، مقدس، فروتن. زمین نماد عشق است چون با فروتنی، تواضع و گذشت به همه عشق می ورزد. زشت و زیبا را به یک چشم می نگرد و همه را چون مادری در دامان پر مهر خود امان می دهد. به همین دلیل در فرهنگ باستان اسپندار مذگان را بعنوان نماد عشق می پنداشتند.

 

 

سپندارمذگان جشن زمین و گرامی داشت عشق است که هر دو در کنار هم معنا پیدا می‌کردند. در این روز زنان به شوهران خود با محبت هدیه می‌دادند. مردان نیز زنان و دختران را بر تخت شاهی نشانده، به آنها هدیه داده و از آنها اطاعت می‌کردند. اخیرا گروهی از دوستداران فرهنگ ایرانی پیشنهاد کرده‌اند که به منظور حفظ فرهنگ ایرانی سپندارمذگان بجای ولنتاین به عنوان روز عشق گرامی داشته شود.

 

 (ولنتاین ،روز عشق مبارک باد )

(روز ولنتاین ، روز عاشقان مبارک باد )

سوال

یه سوال؟

به نظر شما دوستای گل وعزیزم چه چیزی می تونه بزرگترین دشمن عشق باشه؟

برام توی کامنتاتون نظرات ارزشمندتون رو بنویسین. ممنون

حلول ماه ربیع الاول مبارک

رسول گرامی اسلام صلوات الله علیه و آله فرمودند:

هرکس بشارت ماه ربیع الاول را به من بدهد من هم بشارت بهشت را به او می دهم .


ماه ربیع الاول آغاز شده است؛ ماهی که در آن حوادث تاریخی مهمی اتفاق افتاده است که از آن جمله، حادثه مهم و تاریخی لیلة المبیت، هجرت حضرت محمد صلی الله علیه و آله از مکه به مدینه، ولادت پیامبر اکرم (ص) و امام جعفر صادق علیه السلام، ازدواج حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم با حضرت خدیجه علیها السلام، آغاز امامت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه و هلاکت یزید بن معاویه از جمله حوادث فرخنده این ماه است.

همچنین غزوه بنی نضیر در سال چهارم هجری، صلح امام حسن مجتبی علیه السلام با معاویه در سال ۴۱ قمری، شهادت حضرت امام حسن عسگری علیه السلام در سال ۲۶۰ قمری، واقعه احراق مکه در هنگام جنگ یزید با عبدالله بن زبیر در سال ۶۴ قمری، حادثه صاحب زنج و قتل ۳۰۰ هزار نفر از مردم بصره به دست موفق عباسی در سال ۲۵۸ از دیگر حوادث مهم ماه ربیع الاول است.

ماه ربیع الاول
وقایع ماه ربیع‏ الاول:
۱- خارج شدن پیامبر اعظم از مکه و مخفی شدن آن حضرت در غار ثور در آغاز ربیع الاول.
۲- رهسپار شدن پیامبر (ص) به سوی مدینه و آغاز هجرت آن بزرگوار به آن شهر.
۳- ارتحال امام حسن عسگری در سن ۲۸ سالگی در سال ۲۶۰ ه.ق‏
۴- آغاز امامت حضرت بقیة اللَّه اعظم در نهم ربیع الاول سال ۲۶۰ ه.ق‏
۵- ازدواج پیامبر (ص) با حضرت خدیجه «ام المومنین» در دهم ربیع الاول.
۶- وفات عبدالمطلب در دهم ربیع الاول.
۷- ورود پیامبر اعظم به مدینه در دوازدهم ربیع الاول.
۸- میلاد پیامبر اکرم (ص) در سال عام‏الفیل در هفدهم ربیع الاول.

اعمال عبادی در ماه ربیع الاول‏
اعمال روز اول ماه‏
۱- روزه گرفتن به شکرانه سلامتی پیامبر اعظم و امیرمؤمنان از گزند کفار و مشرکان در اول ربیع‏الاول.
۲- خواندن زیارت پیامبر (ص) و علی (ع) در این روز.

اعمال روز هشتم ماه‏
۱- در این روز خواندن زیارت امام حسن عسگری (ع) و امام زمان (ع) مستحب است.

اعمال روز نهم ماه‏
این روز، روز عید و جشن و شادی بزرگ برای مؤمنان به مناسبت به امامت و خلافت رسیدن صاحب الزمان (ع) است. لذا اعمال زیر در این روز پسندیده است.
۱- اطعام به دوستان و ایجاد فرح و شادی در بین آنان.
۲- پوشیدن لباس نو.
۳- شکر و عبادت خداوند متعال.
۴- گشاده دستی و فراوانی برای خانواده.

اعمال روز دوازدهم ماه‏
اعمال مستحب در این روز به شکرانه انقراض دولت اموی دو مورد است:
۱- روزه گرفتن.
۲- دو رکعت نماز مستحبی که در رکعت اول بعد از حمد، سه بار سوره کافرون و در رکعت دوم بعد از حمد سه بار سوره توحید خوانده می‏شود.

اعمال روز هفدهم ماه‏
اعمال مستحبی در میلاد رسول خدا(ص) و امام صادق (ع) چنین است:
۱- غسل کردن.
۲- زیارت پیامبر و امیرمؤمنان از دور یا نزدیک‏
۳- روزه‏ داری. طبق روایت، روزه‏داری در این روز برابر با روزه یک سال است.
۴- دو رکعت نماز هنگام بالا آمدن آفتاب.
در هر رکعت پس از حمد، ده بار سوره قدر و ده بار سوره توحید خوانده شود.
۵- گرامی داشتن مسلمانان و صدقه دادن.
۶- جشن و شادی کردن.
۷- به مشاهد شریفه رفتن


شب یلدا

در همین حسرت که یک شب راکنارت، مانده ام

در همان پس کوچه ها در انتظارت مانده ام

کوچه اما انتهایش بی کسی بن بست اوست

کوچه ای از بی کسی را بیقرارت مانده ام

مثل دردی مبهم از بیدار بودن خسته ام

در بلنداهای یلدا خسته، زارت مانده ام

در همان یلدا مرا تا صبح،دل زد فال عشق

فال آمد خسته ای از این که یارت مانده ام

فــــــــال تا آمد مرا گفتی که دیگر،مرده دل

وز همان جا تا به امشب، داغدارت مانده ام

خوب می دانم قماری بیش این دنیا نـبود

من ولی در حسرت بُردی،خمارت مانده ام

سرد می آید به چشم مست من چشمت و باز

از همین یلدا به عشق آن بهارت مانده ام.

ادامه نوشته

انا لله وانا اليه راجعون

 


اندر آنجا که قضا حمله کند

چاره تسلیم و ادب، تمکین است

آنگاه که پرنده روح از قفس تنگ رها می‌شود،
چه تماشایی است، پرواز جان از عرصه ناسوت
به عالم لاهوت تا شاخسار جنان و آرمیدن در جوار جانان.

هرگز نپنداریم که بر کتاب هستیِ آن عزیز،
نقطه پایان نهاده‌اند،‌ بلکه مرگ برای آن عزیز تولدی دیگر است

اگر نبود امر پروردگار متعال مبنی بر این که در فقدان عزیزان خویش صبر و تحمل پیشه کنید، هر آینه بیم آن می‌رفت که آدمی در مصیبت از دست دادن عزیزان خود سر از گریبان غم برندارد و اندیشه غروب عمرشان را از سر بیرون نکند.
اکنون که مشیت و تقدیر الهی بر این پایه استوار گردیده و دست اجل یکایک گل‌ها را از گلستان وجودمان گلچین می‌نماید، تسلیم به بارگاه ایزد بخشنده و رحیم، زیباترین تصمیم است.

آنت عزيز:

در غم از دست دادن عزیزان به سوگ نشستن صبری میخواهد عظیم ، برای شما و خانواده محترمتان صبر و شکیبایی و برای آن عزیز در گذشته غفران و رحمت واسعه الهی را خواستارم.

                                                                                                           

 

تابعد بدرود

عید مبعث مبارک


بعثت، امید انسان به فردایی روشن است.

بعثت، نشانه مهرورزی خدا با خاکیان و باران رحمت بی‌‌حد او بر زمینیان است.

بعثت پیامبر اکرم(ص) مبارک باد

http://www.radsms.com/wp-content/gallery/wallpaper-rooze-besate/Wallpaper-mabase-payambar%5BRadsms.com%5D03.jpg

نکته:کامنت های دوستان ملاحظه شده وپاسخ هم داده خواهد شد.۱۳/۵/۹۲

فریدون مشیری

دوستی

دل من دير زمانی است كه می پندارد :

« دوستی » نيز گلی است ؛

مثل نيلوفر و ناز ،

ساقه ترد ظريفی دارد .

بی گمان سنگدل است آنكه روا می دارد

جان اين ساقه نازك را

                       - دانسته-

                          بيازارد !

 

در زمينی كه ضمير من و توست ،

از نخستين ديدار ،

هر سخن ، هر رفتار ،

دانه هايی است كه می افشانيم .

برگ و باری است كه می رويانيم

آب و خورشيد و نسيمش « مهر » است

 

گر بدانگونه كه بايست به بار آيد ،

زندگی را به دل‌انگيزترين چهره بيارايد .

آنچنان با تو در آميزد اين روح لطيف ،

كه تمنای وجودت همه او باشد و بس .

بی‌نيازت سازد ، از همه چيز و همه كس .

 

زندگی ، گرمی دل های به هم پيوسته ست

تا در آن دوست نباشد همه درها بسته ست .

 

در ضميرت اگر اين گل ندميده است هنوز ،

عطر جان‌پرور عشق

گر به صحرای نهادت نوزيده است هنوز

دانه ها را بايد از نو كاشت .

آب و خورشيد و نسيمش را از مايه جان

خرج می بايد كرد .

رنج می بايد برد .

دوست می بايد داشت !

 

با نگاهی كه در آن شوق برآرد فرياد

با سلامی كه در آن نور ببارد لبخند

دست يكديگر را

بفشاريم به مهر

جام دل هامان را

                مالامال از ياری ، غمخواری

بسپاريم به هم

 

بسراييم به آواز بلند :

- شادی روی تو  !

                      ای ديده به ديدار تو شاد

باغ جانت همه وقت از اثر صحبت دوست

تازه ،

        عطر افشان

                   گلباران باد .

دوست داشتن

این دلاویزترین حرف جهان را، همه وقت،
نه به یک بار و به ده بار، که صد بار بگو !
« دوستم داری » ؟ را از من بسیار بپرس !
« دوستت دارم » را با من بسیار بگو !
فریدون مشیری

وفات حضرت زینب سلام الله علیها اسوه صبر واستقامت تسلیت باد

ولادت حضرت امیرمومنان علی (ع)وروزپدر فرخنده ومبارک باد

 در میـــان کعـبه جـان ، پـرتـو حق جلــوه گر شــد
فاطمه بنت اســد هم ، صــاحب زیبـا پسر شــد
کعبه آن شب ، غـرقـه در نـور دل افـروز خـدا بـود
آسمان کعبه گویی ، مظــهر صــدها گهـــر شــد
عطــر جـانبخش بهشـتی در فضــای کعبه پیچید
تا کـه میـــلاد ســعید مـرتضی فخــر بشــر شــد
مـژده میـــلاد مـولا ، می کنــــد از غم رهـــــــایم
زین بشارت کام امّت ، مملو از شهد و شکر شـد

اسوه تقـوی علی و مظــهر ایمــان علی
عـزت آل پیمـــبر ، عاشــــق جانـان علی
منشــاء جـود و سخاوت ، موج دریای وفا
لعل رخشـــان ولایت ،گوهــر تـابـان علی
منبع مهــر و محبت ، صــاحب لطف و کرم
افتـــخار شیـعیان و آیت الـرحمــــان علی
میلاد نور بر شما مبارک

ادامه نوشته

میلاد باسعادت امام جواد علیه السلام فرخنده ومبارک باد

لیله الرغائب

شب آرزوها یا لیله الرغائب به نخستین شب جمعهٔ ماه رجب گفته می‌شود. در این شب فرشتگان بر زمین نزول می‌کنندتا رحمت الهی را به جامعه بشری عرضه نمایند. لیله الرغائب در سراسر جهان اسلام گرامی داشته   می شود.

کلمهٔ «رغائب» جمع «رغیبه» به معنای چیزی که مورد رغبت و میل است و نیز به معنای عطا و بخشش فراوان می‌باشند. بنابر معنای اول «لیله الرغائب» شبیست که میل و توجه به عبادت و بندگی در آن بسیار است و بندگان خدا در این شب گرایش زیادی به رفتن به در خانه خدا و ارتباط و انس با او دارند. بر پایهٔ معنای دوم «لیله الرغاب» شبیست که در آن عطاء و بخشش خدا بسیار است و بندگان خداو با رو آوردن به بارگاه خدا و خشوع در برابر بزرگی خدا، شایستهٔ دریافت انعام و عطا و بخشش بی کرانهٔ خدا می‌شوند.

روز پنج شنبه اول آن ماه (رجب) در صورت امکان و بلا مانع بودن - روزه گرفته شود. چون  شب جمعه شد مابین نماز مغرب و عشاء دوازده رکعت نماز اقامه شود که هر دو رکعت به یک سلام ختم می‌شود و در هر رکعت یک مرتبه سوره حمد، سه مرتبه سوره قدر، دوازده مرتبه سوره توحید خوانده شود. و چون دوازده رکعت به اتمام رسید، هفتاد بار ذکر«اللهم صل علی محمد النبی الامی و علی آله» گفته شود. پس از آن در سجده هفتاد بار ذکر «سبوح قدوس رب الملائکة والروح» گفته شود. پس از سر برداشتن از سجده، هفتاد بار ذکر «رب اغفر وارحم و تجاوز عما تعلم انک انت العلی الاعظم» گفته شود. دوباره به سجده رفته و هفتاد مرتبه ذکر «سبوح قدوس رب الملائکة والروح» گفته شود. در اینجا می‌توان حاجت خود را از خدای متعال درخواست نمود. ان شاء الله به استجابت می‌رسد.

پیامبر اسلام (ص) در فضیلت این نماز گفته‌است:

کسی که این نماز را بخواند، شب اول قبرش خدای متعال ثواب این نماز را با زیباترین صورت و با روی گشاده و درخشان و با زبان فصیح به سویش می‌فرستد. پس او به آن فرد می‌گوید: ای حبیب من، بشارت بر تو باد که از هر شدت و سختی نجات یافتی. میّت می‌پرسد تو کیستی؟ به خدا سوگند که من صورتی زیباتر از تو ندیده‌ام و کلامی شیرین تر از کلام تو نشنیده‌ام و بویی، بهتر از بوی تو نبوئیده‌ام. آن زیباروی پاسخ می‌دهد: من ثواب آن نمازی هستم که در فلان شب از فلان ماه از فلان سال به جا آوردی. امشب به نزد تو آمده‌ام تا حق تو را ادا کنم و مونس تنهایی تو باشم و وحشت را از تو بردارم و چون در صور دمیده شود و قیامت بر پا شود، من سایه بر سر تو خواهم افکند.

حلول ماه رجب فرخنده ومبارک باد.

اشتباهاتي كه خوشبختي شما را مي كشد!

دكتر فيل مك‌گرا از مشهورترين روانشناسان جهان است كه برنامه تلويزيوني هفتگي‌اش صدها ميليون تماشاگر دارد. در آستانه شروع سال 2013 او در مطلبي در شماره ويژه مجله اپرا وينفري، متذكر شد كه خوشبختي چيزي دست‌نيافتني نيست. به نظر دكتر فيل تنها با اجتناب از 10 اشتباه مي‌توان خوشبختي پايدار را در زندگي به دست آورد.

1. امروز مهم است يا فردا؟

زندگي كردن در ترس

خيلي از انسان‌ها در هراس از فردا زندگي مي‌كنند. سايه ترس روي زندگي آنها گسترده شده و مدام از اين مي‌ترسند كه فردا چه خواهد شد. اما يك لحظه منطقي فكر كنيد، شما كه نمي‌توانيد فردا را كنترل كنيد، اما چيزي كه مي‌توانيد آن را كنترل كنيد زندگي خودتان، در همين لحظه است. ترس‌تان در مورد آينده را كنار بگذاريد و ياد بگيريد همين لحظه را دوست داشته باشيد و از آن لذت ببريد. آنچه بايد بدانيد اين است: اين لحظه‌اي كه در آن هستيد ديگر تكرار نمي‌شود، پس قدر آن را بدانيد.

2. همين حالا شكر كنيد

شکر گزار نبودن

هرروزي را كه مي‌گذرانيد بايد همراه با شكرگزاري باشد. قطعا اگر فكر مي‌كنيد كه دليلي براي شكرگزاري نيست به اين فكر كنيد كه زنده هستيد و مي‌توانيد هركاري كه مي‌خواهيد با زندگي‌تان انجام دهيد. به اين فكر كنيد كه حتما در زندگي شما نكات زيادي هستند كه بايد براي آنها خوشحال باشيد. كافي است كاغذي برداريد و هرچيزي  را که فكر مي‌كنيد در زندگي‌تان ارزش دارد بنويسيد، آن وقت مي‌بينيد كه بايد شكرگزار باشيد.

3. خوشبختي يعني خوب خوابيدن

دیر خوابیدن

كافي است چندروز خوب نخوابيد تا فكر كنيد كل جهان به هم ريخته است و هيچ‌چيز خوب نيست و هيچ اميدي به آينده وجود ندارد. كم‌خوابي تمركز شما را مي‌گيرد و سرعت عمل فكري‌تان را كاهش مي‌دهد. همه اينها باعث مي‌شود دنيا پيش چشم‌تان تيره و تار شود. براي فرار از اين حالت چه مي‌كنيد؟ به قهوه پناه مي‌بريد؟ كافئين قهوه باعث مي‌شود كه احساس اضطراب و ترس سراغ‌تان بيايد و اوضاع بدتر از اين شود.

 
۴. به چه پناه مي‌بريد؟

 پناه بردن به راه‌هاي نامناسب

وقتي احساس خوشبختي نمي‌كنيد چه مي‌كنيد؟ به سيگار پناه مي‌بريد؟ يا ممكن است سراغ موارد نامناسب ديگر مثل موادمخدر برويد؟ اين كارها مي‌تواند وضعيت را از آنچه هست هم بدتر كند. بايد بدانيد كه آنچه به آن پناه برده‌ايد درست و سالم است يا نه، مثلا پناه بردن به غذاها هم در زماني كه احساس خوشبختي نمي‌كنيد، يك اشتباه است.

5. شما قاضي هستيد يا وكيل مدافع؟

قضاوت كردن در مورد ديگران

سعي كنيد كه اطرافيان‌تان را درك كنيد و بفهميد نه اينكه در مورد آنها قضاوت كنيد. شايد اين كار سخت‌ترين كار باشد اما زندگي شما را ساده مي‌كند. همدل و دلسوز ديگران باشيد و آنها را دوست داشته باشيد تا زندگي خوشحالي داشته باشيد. با اين شيوه‌ مي‌توانيد خوشبختي پايدار را به زندگي‌تان وارد كنيد. همدلي و همراهي كليد ارتباط است و با ارتباط است كه شما از تنهايي خارج مي‌شويد و مي‌توانيد همراهي و همدلي ديگران را داشته باشيد و هرگز تنها نمانيد.

6. كدام نيمه مهم است؟

شكايت كردن

فكر مي‌كنيد كسي وجود دارد كه از يك فرد غرغرو و هميشه شاكي خوشش بيايد؟ اگر خودتان آن آدم هميشه شاكي و بداخلاق و عصباني باشيد چه؟ شايد شما هميشه اين احساس را داريد كه آدمي منطقي هستيد و هميشه براساس واقعيات قضاوت مي‌كنيد، اما اگر همه به شما مي‌گويند «بدبين» بد نيست كه در ديدگاه‌هاي خودتان تجديدنظر كنيد و به جاي ديدن نيمه خالي ليوان، هميشه نيمه پر ليوان را ببينيد. با خوش‌بيني زندگي زيباتر مي‌شود و احساس خوشبختي به زندگي شما وارد مي‌شود.


7. از خودتان بدتان مي‌آيد؟

اول خودت، بعد ديگران

پژوهش‌ها مي‌گويند كه حدود 15درصد از زنان از وضعيت جسمي و شكل ظاهري خود راضي نيستند. اين بسيار ناراحت‌كننده است. شما بايد افكار منفي را از زندگي‌تان بيرون كنيد و بهتر است اين كار را اول از خودتان شروع كنيد؛ نه اينكه خودشيفته و بيش از حد مغرور شويد، اما آنچه را كه هستيد، بپذيريد. زماني كه خودمان را دوست نداشته باشيم، نمي‌توانيم ديگران را دوست بداريم. از همين حالا شروع كنيد، در آينه خودتان را نگاه كرده و حس پذيرش خودتان و علاقه به خودتان را لمس كنيد.

8. استثنائا اين‌بار ايده‌آل نباشيد

 فكر كردن دائمي به ايده‌آل‌ها

هميشه مي‌خواهيد بهتر و بهترين باشيد؟ مي‌خواهيد بي‌عيب و نقص باشيد؟ خب بهترين و كامل‌ بودن تقريبا غيرممكن است بايد بدانيد كه اگر تمام تلاش‌تان را مي‌كنيد كه موفق باشيد، همين يعني اينكه شما «عالي» هستيد. دراين صورت بايد از آنچه هستيد و آنچه انجام داده‌ايد، راضي باشيد. زندگي كوتاه است و اگر اين موضوع را درنظر نگيريد، همين زمان كوتاه را هم از دست خواهيد داد. بهترين كار اين است كه از تك‌تك دقايق عمرتان لذت ببريد.

9. مرده؟ زنده‌اش كنيد

تقصیر ها را به گردن زمان انداختن

«وقت ندارم»، «نمي‌توانم به كارهايم برسم»، «به هيچ كاري نمي‌رسم» اينها جملات و شكايات شايعي هستند اما نبايد تقصيراتي را كه متوجه خودتان است به گردن نداشتن زمان بيندازيد. اگر دوست داريد كاري را انجام دهيد يا اگر كار مهمي داريد كه حتما بايد انجام شود بايد زمانش را پيدا كنيد، هرقدر هم كه سرتان شلوغ باشد قطعا زمان‌هايي وجود دارد كه مي‌توانيد از آنها استفاده كرده و آنها را از حالت مرده خارج كنيد. قدرت برنامه‌ريزي و حذف چيزهاي غيرضروري شما را موفق خواهد كرد؛ شك نكنيد.

10. موج‌سواري كنيد

 عدم تمايل به تغيير و عدم پذيرش تغييرات پيرامون

زندگي مثل دريايي است كه هر موج آن يك تغيير در زندگي شما ايجاد مي‌كند. بهتر است موج‌سواري بلد باشيد يا اينكه سعي كنيد درخلاف جهت موج‌ها شنا كنيد؟ همه چيزهايي را كه داريد دوست داشته باشيد اما بدانيد تغييرات لزوما به معناي از دست دادن هرچه دوست داريد نيست. وقتي بپذيريد كه تغيير جزئي از زندگي است بيشتر قدر آنچه داريد را خواهيد دانست و انسان خوشحال‌تر و خوشبخت‌تري خواهيد بود.

داستانی عاشقانه و پند آموز

پس از 11 سال زوجی صاحب فرزند پسری شدند. آن دو عاشق هم بودند و پسرشان را بسیار دوست داشتند. فرزندشان حدوداً دو ساله بود که روزی مرد بطری باز یک دارو را در وسط آشپزخانه مشاهده کرد و چون برای رسیدن به محل کار دیرش شده بود به همسرش گفت که درب بطری را ببندد و آنرا در قفسه قرار دهد. مادر پر مشغله موضوع را به کل فراموش کرد.

پسر بچه کوچک بطری را دید و رنگ آن توجهش را جلب کرد به سمتش رفت و همه آنرا خورد. او دچار مسمومیت شدید شد و به زمین افتاد. مادرش سریع او را به بیمارستان رساند ولی شدت مسمومیت به حدی بود که آن کودک جان سپرد. مادر بهت زده شد و بسیار از اینکه با شوهرش مواجه شود وحشت داشت.

وقتی شوهر پریشان حال به بیمارستان آمد و دید که فرزندش از دنیا رفته رو به همسرش کرد و فقط سه کلمه بزبان آورد.

فکر میکنید آن سه کلمه چه بودند؟

شوهر فقط گفت: "عزیزم دوستت دارم!"

عکس العمل کاملاً غیر منتظره شوهر یک رفتار فراکُنشی بود. کودک مرده بود و برگشتنش به زندگی محال. هیچ نکته ای برای خطا کار دانستن مادر وجود نداشت. بعلاوه اگر او وقت میگذاشت و خودش بطری را سرجایش قرار می داد، آن اتفاق نمی افتاد. هیچ دلیلی برای مقصر دانستن وجود ندارد. مادر نیز تنها فرزندش را از دست داده و تنها چیزی که در آن لحظه نیاز داشت دلداری و همدردی از طرف شوهرش بود. آن همان چیزی بود که شوهرش به وی داد.

گاهی اوقات ما وقتمان را برای یافتن مقصر و مسئول یک روخداد صرف می کنیم، چه در روابط، چه محل کار یا افرادی که می شناسیم و فراموش می کنیم کمی ملایمت و تعادل برای حمایت از روابط انسانی باید داشته باشیم. در نهایت، آیا نباید بخشیدن کسی که دوستش داریم آسان ترین کار ممکن در دنیا باشد؟ داشته هایتان را گرامی بدارید. غم ها، دردها و رنجهایتان را با نبخشیدن دوچندان نکنید.

اگر هرکسی می توانست با این نوع طرز فکر به زندگی بنگرد، مشکلات بسیار کمتری در دنیا وجود می داشت.

حسادت ها، رشک ها و بی میلی ها برای بخشیدن دیگران، و همچنین خودخواهی و ترس را از خود دور کنید و خواهید دید که مشکلات آنچنان هم که شما می پندارید حاد نیستند.

پیشاپیش روز مادر و روز زن مبارک وفرخنده باد

مادر عزیزم :

وقتی چشم به جهان گشودم. قلب کوچکم مهربانی لبخند و نگاهت را که پر از صداقت و بی ریایی بود احساس کرد. دیدم زمانی را که با لبخندم لبخند زیبائی بر چهره خسته ات نشست و دنیایت سبز شدو با گریه ام دلت لرزید و طوفانی گشت. از همان لحظه فهمیدم که تنها در کنار این نگاه پرمهر و محبت است که احساس آرامش و خوشبختی خواهم کرد.


 مادر! چه کلمه سهل و ممتنعی. چه کلمه مقدسی و چه مفهوم زیبایی! جالب است که زبانهای مختلف برای مفهوم مادر کلماتی در همین حدود دارند. مادر - مامان - مام - ام و... برای گفتن آن لب حالت خاصی می گیرد! اوج احساس و عاطفه! اوج دوستی و محبت.
خدای من!
مادر، اسطوره ای مقدس است در زندگی انسان. بزرگ و بلند. شاید نیمی از انسانها مادر شوند اما بازهم مادر بودن و مادری کردن مفهومی مقدس است.

از لحاظ جامعه شناسی، مادر نوعی نقش اجتماعی است. نقشی که معلوم نیست اکتسابی است یا ذاتی! فرزند بودن و دختر بودن نوعی نقش اجتماعی است با کارکردها و وظایف اجتماعی خاص خود که ذاتی است و هیچ کس نقشی در آن ندارد. اما شغل هر فرد، نقش اکتسابی اوست.


در این میان معلوم نیست مادر بودن نقش ذاتی است یا اکتسابی. شاید اکتسابی بودنش بچربد، اما شرایط اجتماعی و فیزیولوژیکی هر زنی را به مادر بودن و هر مردی را به پدر بودن می کشاند. نمی دانم به هرحال مادر و مادری به نظر من در حیطه تحلیل های جامعه شناختی نمی گنجد. نمی توانیم آن را تنها به عنوان یک فرد با نقشی خاص در نظر بگیریم.

ما نیز مانند اکثر فرهنگ های دنیا مادر را می ستاییم و او را پاس می داریم. با اینکه در تمام جهان روز دیگری به این عنوان یعنی روز مادرشناخته میشود و گرامی داشته میشود. اما ما ایرانیان و شیعیان به احترام مادری بزرگ و مقدس که البته کمتر میشاسیمش و فقط از درد سینه او مطلعیم نه افکار و عقاید و رفتارش! روز ولادت او راگرامی می داریم، روز ولادت دختر نبی اکرم و همسرعلی مرتضی، مادر حسنین و زینب کبرا، حضرت فاطمه زهرا (س) .

ادامه نوشته

زندگی مثل چای است  

گروهى از فارغ‌التحصيلان قديمى يک دانشگاه که همگى در حرفه  خود آد‌م‌هاى موفقى شده بودند، با همديگر به ملاقات يکى از استادان قديمى خود رفتند. پس از خوش و بش اوليه، هر کدام از آنها در مورد کار خود توضيح می‌داد و همگى از استرس زياد در کار و زندگى شکايت می‌کردند.
استاد به آشپزخانه رفت و با يک کترى بزرگ چاى و انواع و اقسام فنجان‌هاى جوراجور، از پلاستيکى و بلور و کريستال گرفته تا سفالى و چينى و کاغذى (يکبار مصرف) بازگشت و مهمانانش را به چاى دعوت کرد و از آنها خواست که خودشان زحمت چاى ريختن براى خودشان را بکشند.
پس از آن که تمام دانشجويان قديمى استاد براى خودشان چاى ريختند و صحبت‌ها از سر گرفته شد، استاد گفت: «اگر توجه کرده باشيد، تمام فنجان‌هاى قشنگ و گران‌قيمت برداشته شده و فنجان‌هاى دم دستى و ارزان‌قيمت، داخل سينى برجاى مانده‌اند. شما هر کدام بهترين چيزها را براى خودتان می‌خواهيد و اين از نظر شما امرى کاملاً طبيعى است، امّا منشاء مشکلات و استرس‌هاى شما هم همين است.
مطمئن باشيد که فنجان به خودى خود تاثيرى بر کيفيت چاى ندارد. بلکه برعکس، در بعضى موارد يک فنجان گران‌قيمت و لوکس ممکن است کيفيت چايى که در آن است را از ديد ما پنهان کند.
چيزى که همه شما واقعاً مى‌خواستيد يک چاى خوش عطر و خوش طعم بود، نه فنجان. امّا شما ناخودآگاه به سراغ بهترين فنجان‌ها رفتيد و سپس به فنجان‌هاى يکديگر نگاه مى‌کرديد.

زندگى هم مثل همين چاى است. کار، خانه، ماشين، پول، موقعيت اجتماعى و .... در حکم فنجان‌ها هستند. مورد مصرف آنها، نگهدارى و دربرگرفتن زندگى است. نوع فنجانی که ما داشته باشيم، نه کيفيت چاى را مشخص می‌کند و نه آن را تغيير می‌دهد. امّا ما گاهى با صرفاً تمرکز بر روى فنجان، از چايى که خداوند براى ما در طبيعت فراهم کرده است لذت نمی‌بريم.
خداوند چاى را به ما ارزانى داشته نه فنجان را. از چايتان لذت ببريد. خوشحال بودن البته به معنى اين که همه چيز عالى و کامل است نيست. بلکه بدين معنى است که شما تصميم گرفته‌ايد آن سوى عيب و نقص‌ها را هم ببينيد.»

در آرامش زندگى کنيد، آرامش هم درون شما زندگى خواهد کرد.

زندگی.........

دو روز مانده به پايان جهان تازه فهميد كه هيچ زندگي نكرده است، تقويمش پر شده بود و تنها دو روز، تنها دو روز خط نخورده باقي بود.
پريشان شد و آشفته و عصباني نزد خدا رفت تا روزهاي بيشتري از خدا بگيرد، داد زد و بد و بيراه گفت، خدا سكوت كرد، جيغ زد و جار و جنجال راه انداخت، خدا سكوت كرد، آسمان و زمين را به هم ريخت، خدا سكوت كرد.
به پر و پاي فرشته ‌و انسان پيچيد، خدا سكوت كرد، كفر گفت و سجاده دور انداخت، خدا سكوت كرد، دلش گرفت و گريست و به سجده افتاد، خدا سكوتش را شكست و گفت: "عزيزم، اما يك روز ديگر هم رفت، تمام روز را به بد و بيراه و جار و جنجال از دست دادي، تنها يك روز ديگر باقي است، بيا و لااقل اين يك روز را زندگي كن."
لا به لاي هق هقش گفت: "اما با يك روز... با يك روز چه كار مي توان كرد؟ ..."
خدا گفت: "آن كس كه لذت يك روز زيستن را تجربه كند، گويي هزار سال زيسته است و آنكه امروزش را در نمي‌يابد هزار سال هم به كارش نمي‌آيد"، آنگاه سهم يك روز زندگي را در دستانش ريخت و گفت: "حالا برو و يک روز زندگي كن."
او مات و مبهوت به زندگي نگاه كرد كه در گودي دستانش مي‌درخشيد، اما مي‌ترسيد حركت كند، مي‌ترسيد راه برود، مي‌ترسيد زندگي از لا به لاي انگشتانش بريزد، قدري ايستاد، بعد با خودش گفت: "وقتي فردايي ندارم، نگه داشتن اين زندگي چه فايده‌اي دارد؟ بگذارد اين مشت زندگي را مصرف كنم.."
آن وقت شروع به دويدن كرد، زندگي را به سر و رويش پاشيد، زندگي را نوشيد و زندگي را بوييد، چنان به وجد آمد كه ديد مي‌تواند تا ته دنيا بدود، مي تواند بال بزند، مي‌تواند پا روي خورشيد بگذارد، مي تواند ....
او در آن يك روز آسمانخراشي بنا نكرد، زميني را مالك نشد، مقامي را به دست نياورد، اما ...
اما در همان يك روز دست بر پوست درختي كشيد، روي چمن خوابيد، كفش دوزدكي را تماشا كرد، سرش را بالا گرفت و ابرها را ديد و به آنهايي كه او را نمي‌شناختند، سلام كرد و براي آنها كه دوستش نداشتند از ته دل دعا كرد، او در همان يك روز آشتي كرد و خنديد و سبك شد، لذت برد و سرشار شد و بخشيد، عاشق شد و عبور كرد و تمام شد.
او در همان يك روز زندگي كرد.
فرداي آن روز فرشته‌ها در تقويم خدا نوشتند: "امروز او درگذشت، كسي كه هزار سال زيست!"
 ***
 زندگي انسان داراي طول، عرض و ارتفاع است؛ اغلب ما تنها به طول آن مي انديشيم، اما آنچه که بيشتر اهميت دارد، عرض يا چگونگي آن است.
امروز را از دست ندهيد، آيا ضمانتي براي طلوع خورشيد فردا وجود دارد!؟